پاییز مردی است حدودا چهل و پنج ساله، با صورتی کشیده و استخوانی، بینی تیغ کشیده، چشم هایی طوسی رنگ و شقیقه های جو گندمی.
یک بارانی سرمه ای به تن دارد، یک پیپ اعیانی بر لب و حلقه ی ازدواجی به دست که نشان از عشقی قدیمی دارد.
همانطور که حواسش هست تا آسیبی به واکس کفش ها و خط اتوی شلوارش نیفتد، سرپایینی خیابان را قدم می زند و به این فکر می کند چه مدتی ست که دیگر کسی در خانه منتظرش نیست...
پس به همين دليل ازتون ممنون ميشيم که سوالات غيرمرتبط با اين مطلب را در انجمن هاي سايت مطرح کنيد . در بخش نظرات فقط سوالات مرتبط با مطلب پاسخ داده خواهد شد .